باشگاه داستان

پایگاه شعر و داستان های نه چندان معروف برای نوجوانان

باشگاه داستان

پایگاه شعر و داستان های نه چندان معروف برای نوجوانان

عناوین یادداشت‌ها

  • اطلاعیه2 جمعه 17 مرداد 1399 21:15
    خب،اون یکی وبلاگ آماده شد. کم کم مطلب این رو به اون منتقل می کنم. احتمالا تا دوشنبه بخش جدد داستان رو اونجا میزارم. آدرس: www.bdz.blogfa.com
  • اطلاعیه سه‌شنبه 14 مرداد 1399 19:52
    دوستان سلام یه خبر براتون دارم این خبر به معنای خداحافظی باشگاه داستان از بلاگ اسکای هست ونویدی بر پیشرفت ما وبلاگی با نام باشگاه داستان در بلاگفا دارم می سازم. با امکانات بیشتر و گرافیک بهتر که راحت تر واسه تون لود بشه فعلا دیگه داستان قرار نمیدم حدودا تا فردا پس فردا اون یکی وبلاگ آماده میشه و آدرسش رو همینجا واسه...
  • هفت جنگاور-بخش نهم دوشنبه 13 مرداد 1399 14:06
    سلام!این بخش کوتاه ترین بخش داستانه. یه ماجرای خیلی ریزه میزه. همراه من باشین. اسم این بخش: شب آرام سرزمین تاریک آن شب شب آرامی به شمار میرفت.این را می شد از آسمان بی ستاره و سکوت وهم آورش فهمید.شاید انتظار داشتید با آسمانی سرشار از ستاره و صدای جیرجیرک ها مواجه شوید.در این صورت تبریک میگویم!شما از ساکنین اصیل سرزمین...
  • هفت جنگاور-بخش هشتم یکشنبه 12 مرداد 1399 21:13
    بخش هشتم رو بخونین حالشو ببرین پ.ن: یعنی واقعا درسته؟ روزی دوازده تا بازدید ی دونه نظر؟ لاوندر گفت: -همه اش همین بود. دنیس گفت: -چه چرندیاتی!من یه الهه ی برکنار شده ام؟ لاوندر توضیح داد: -نه....نفس گرم تریانا....الهه ها نشانه هایی بین آدما دارن و نشانه ی تریانا الهه ی عشق هم زنیه که در هر دوران یکیه و دختر تریاناست و...
  • هفت جنگاور-بخش هفتم شنبه 11 مرداد 1399 17:09
    سلام به دوستان عزیزم! با بخش ششم همراهتونم.سفری به درون جنگل مه؛ جنگلی اسرار آمیز با ارواحی خبیث که اقیانوسی از راز های ناگفته را در دل دارد. اسم این بخش: تریانا و جنگل مه هرچه بیشتر به جنگل مه نزدیک تر می شدند،اطرافشان را مه بیشتری فرا میگرفت.لاوندر فانوس را جلوی گروه پیش می برد اما نور اندک فانوس در برابر آن حجم از...
  • هفت جنگاور-بخش ششم جمعه 10 مرداد 1399 13:54
    این شما و این هم بخش ششم. اسم این بخش: تفرقه و سرگذشت صبح آن روز هفت جنگاور به مسیرشان به سوی قلب قلمرو تاریکی ادامه دادند.کاترینا معمای افسون را زمزمه می کرد و هنگامی که نمی توانست چیزی بفهمد،با درماندگی به دیگران می نگریست.آنیا تکه های عصاره ی عشق را جمع میکرد.لاوندر گفت: -درد انباشته،یعنی یا درد معنوی یا درد واقعی؟...
  • هفت جنگاور-بخش پنجم پنج‌شنبه 9 مرداد 1399 14:12
    منتظرتون نمیذارم. شب در جنگل اتراق کردند.آنیا معتقد بود آنجا جنگل میانی است و شب ها حتی برای هفت جنگاور هم خطرناک است.پس همگی به کار های خودشان مشغول شدند. دنیس شمشیرش را تیز میکرد و زیر لب آوازی نظامی درباره ی از کشته پشته ساختن میخواند.شدت خشونت آوازش کاملا مطابق با روحیه ی خودش بود. کاترینا کنار آتش نشسته بود و...
  • هفت جنگاور-بخش چهارم دوشنبه 6 مرداد 1399 00:28
    خب سلام؛ بدون هیچ حرف و حدیثی قسمت چهارم رو قرار میدم چون خوم خیلی هیجان دارم که شما بفهمین قراره توی مقر فرماندهی چه اتفاقی بیفته. سارا اسب خود را داخل اصطبل متروکی برد و گفت: -به مقر فرماندهی لشکر سفید خوش اومدین! لاوندر درحالی که دهانه ی اسبش را به تیرکی می بست پرسید: -اینجا؟زیادی داریم استتار می کنیم! ترزا باخنده...
  • هفت جنگاور-بخش سوم یکشنبه 5 مرداد 1399 20:57
    وای خداجون، ببخشین که دیر شد. عه! راستی سلام! ولی خب خوشحال شدم که پیگیر داستان بودین و ازم پرسیدین چرا بقیه شو نگذاشتم. اینم بخش سومش. ببینیم قرار در کلبه ساحره چه اتفاقی بیفته. اسم این بخش اینه: آنچه در کلبه ساحره گذشت! امیدوارم لذت ببرین. پ.ن: دوست عزیزی که نظر داده بودن که سبک و لحن داستان فانتزی نیست، آفرین!درست...
  • هفت جنگاور-بخش دوم پنج‌شنبه 2 مرداد 1399 13:35
    روی عنوان کلیک کنید تا امکان لایک و نظر باز بشه.با بخش دوم داستان هفت جنگاور در خدمتتون هستم.ببینیم بیمارستان این سرزمین چطور جاییه. لاوندر شنلش را دور خودش پیچاند و از دروازه خارج شد.با چشمان درشت سبز رنگش به دنبال سر گرنت می گشت.صدایی او را به خود خواند: -شوالیه؟! سر گرنت بود.مرد چهارشانه ی قوی هیکلی با مو های...
  • هفت جنگاور- بخش نخست چهارشنبه 1 مرداد 1399 16:13
    با بخش نخست هفت جنگاور در خدمتتون هستم. این داستان رو خودم خیلی دوست دارم چون نبردی پاک و زیبا بین خوبی و بدیه. من دنیای داستان رو دوست دارم چون هیچ کس نمیتونه ات خودش رو تغییر بده یا دورویی کنه.امیدوارم که به دلتون بشینه.این بار فایل پی دی اف ندارم اما اگه دوست دارین دانلود کنین،توی نظرات بهم بگین. من رو از نظر...
  • معرفی داستان-هفت جنگاور سه‌شنبه 31 تیر 1399 14:35
    سلام سلام سلام سلام! یه سلام گرم به دوستانی که ما رو دنبال می کنن! ببخشید اشتباه شد!من رو دنبال می کنن! مچکرم از دوستانی که در داستان دختر گمشده همراه ما، ببخشید من، بودند.خانم ها: لیلا صادقی،نانسی و سارا. واقعا ازتون ممنونم. واما بریم سر اصل مطلب! داستانی که می خوام معرفی کنم،یک داستان ماجراجویانه،فانتزی و باحاله.این...
  • شعر پرواز به ورای قرنطینه یکشنبه 29 تیر 1399 15:16
    پرواز به ورای قرنطینه در حصارم؛ هر لحظه آشفته تر، بی امید پروازی دگر، بال ها بسته ام. کنج قفس، بی تکان، بی تکاپو به همجواری غزل ها نشسته ام. هر لحظه از افسوس هر لحظه از ماتم و اندوه و گناه روحم می خشکد. بغضم می ترکد .در دنیای زنگ زده ی دلم، طراوت مقتول است. و لبخند مفقود؛ بایگانی احساس دلم ویران است. جسمم اینجاست و...
  • دختر گمشده-بخش پایانی یکشنبه 29 تیر 1399 14:51
    سلام! با بخش پایانی این داستان کاراگاهی در خدمتتون هستم.روی عنوان کلیک کنید تا امکان لایک ونظر دهی باز بشه. برای دانلود این بخش و فایل کامل داستان به انتهای پست مراجعه کنید. اسم این بخش رو گذاشته ام: جایی که جویبار ها به یکدیگر می رسند! شب شده بود.ماه بیرون آمد.ویکتور به کاراگاه گفت: -به آنجا نروید کاراگاه!آنجا......
  • دختر گمشده -بخش سوم شنبه 28 تیر 1399 15:21
    با بخش سوم دختر گمشده در خدمتتون هستم. روی عنوان کلیک کنید تا امکان لایک و نظر دهی باز بشه. برای دانلو به انتهای پست مراجعه کنید. آن روز می توانست صبح دل انگیزی باشد،امانبود.صبحانه می توانست چیز لذیذی باشد، اما نبود.الکساندرا پیراهن بلندی به رنگ سبز یشمی به تن داشت و تورنتو همان لباس دیروزی راپوشیده بود.برای مرد ها...
  • دختر گمشده-بخش دوم جمعه 27 تیر 1399 13:31
    در اینجا بخش دوم دختر گمشده رو با هم می خونیم.روی عنوان کلیک کنید تا امکان لایک و نظر باز بشه.برای دانلود به انتهای پست راجعه کنید. آنچه الکساندرا از منزل اربابی مادام جونز و عمارت مخروبه انتظار داشت،یک منزل شیک و تمیزو عمارتی در حال تخریب بود.اما آنچه از پنجره ی کالسکه مشاهده کرد،یک ویرانه ی ویران به عنوان منزل مادام...
  • دختر گمشده-بخش اول پنج‌شنبه 26 تیر 1399 12:44
    سلام ! با بخش اول داستان هیجان انگیز،پلیسی،جنایی و معمایی دختر گمشده در خدمتتون هستم.برای دانلود بخش اولش به انتهای پست مراجعه کنید. لطفا نظر بدین.به خدا کار سختی نیست.روی عنوان کلیک کنید تا مطلب کامل باز شه. صبح خشک و مسخره ای بود.سراسر خیابان " سَن لوئیس " به دهکده ای متروک شباهت داشت.در حاشیه خیابان،درب...
  • معرفی داستان دختر گمشده چهارشنبه 25 تیر 1399 13:08
    دختر گمشده کتاب دوم مجموعه ی کاراگاه تورنتو به قلم خود بنده هست.این کتاب یه کوچولو به کتاب قبلی مربوطه و من پیشنهاد میکنم اول چه کسی الیزا را کشت رو بخونید تا این داستان براتون قابل درک باشه و با فضاش آشنا باشید. خلاصه داستان: مادام جونز ثروتمند،اشراف زاده و سالخورده است.او میداند که هیچ کدام از پسران سه قلویش لیاقت...
  • چه کسی الیزا را کشت-بخش هفتم چهارشنبه 25 تیر 1399 12:58
    بخش پایانی این داستان رو باهم میخونیم.برای دانلود به انتهای پست مراجعه کنید. کلارا و دیگران پشت سر کاراگاه به طرف آلاچیق داخل حیاط رفتند.دربین راه کلارا سخت درگیر فکر شد.آیا فردریک الیزا را کشته بود؟چرا باید این کار را میکرد؟اصلا قاتل چه دلیلی برای قتل داشت؟او به فکر کردن ادامه داد تا زمانی که حضور ماکسیموس را کنارش...
  • چه کسی الیزا را کشت -بخش ششم چهارشنبه 25 تیر 1399 12:51
    بخش ششم این داستان رو با هم میخونیم.برای دانلود به انتهای پست مراجعه کنید! کاراگاه اول خواست با فردریک ملبورن صحبت کند.فردریک وارد اتاق کاراگاه شد و روی صندلی نشست.کاراگاه پرسید: -خوب؟ -همه چیزو تعریف کنم؟ -ازت میخوام که این کارو بکنی! -باشه نفس عمیقی کشید و ادامه داد: -من و الیزا داخل یک کلوپ شبانه با هم آشنا...
  • چه کسی الیزا را کشت-بخش پنجم چهارشنبه 25 تیر 1399 12:47
    سلام دوستان!بخش پنجم این استان کاراگاهی رو باهم میخونیم.برای دانلود به انتهای پست مراجعه کنید! به آرامی چشمانش را باز کرد.روی صندلی افتاده بود.اطراف را برانداز کرد.کاراگاه کنار او نشسته بود و با چشمان نافذش او را می پایید.کلارا صاف نشست.او و کاراگاه در اتاق تنها بودند.کاراگاه پرسید: -حالت خوبه؟ کلارا دستانش را روی...
  • چه کسی الیزا را کشت؟-بخش چهارم چهارشنبه 25 تیر 1399 12:43
    سلام و خوش آمد به بازدید کننده های محترم. متاسفانه بخش چهارم این استان تنها به صورت پی دی اف موجود هست.بنابراین نمیتونیم به صورت یادداشت وبلاگی براتون بگذاریم.با عرض پوزش،می تونید بخشچهار رواز این لینک دانلود کنید.
  • چه کسی الیزا را کشت؟-بخش سوم چهارشنبه 25 تیر 1399 11:47
    بخش سوم داستان رو اینجا با هم میخونیم.برای دانلود فایل پی دی اف این بخش به آخر پست مراجعه کنید. شاید این بار کاملا به خلسه فرو نرفته بود.صدای نفس های تند خودش را می شنید و ضربان قلبش را به وضوح احساس میکرد.محیط اطرافش به شدت گرم بود و او آنقدر هشیار بود که بتواند گرما را حس کند.احساس می کرد نیروی گریزنده ای در ستون...
  • چه کسی الیزا را کشت؟-بخش دوم چهارشنبه 25 تیر 1399 11:43
    بخش دوم این داستان رو باهم در اینجا میخونیم.در انتهای پست میتونید فایل پی دی اف این بخش رو دانلود کنید. کلارا تا می توانست فریاد کشید.سعی می کرد تصور اشتباه مارگارت را تصحیح کند.اما صدایی در درون مارگارت به او هشدار می داد که نباید به یک قاتل اعتماد کند.هرچند او خودش هم خالی از اتهام نبود.کلارا ناامیدانه فریاد کشید:...
  • چه کسی الیزا را کشت؟-بخش اول چهارشنبه 25 تیر 1399 11:35
    بخش اول رو با هم در اینجا میخونیم.در انتها ی یادداشت میتونید فایل پی دی اف این بخش رو دانلود کنید. خانم کلارا میِرلاین از اتاق مخصوص ام.آر.آی خارج شد.از چند وقت پیش دچار سردرد های مزمن و درد گردن و چشم شده بود و هر از گاهی هم به حالت خلسه فرو می رفت. پزشک برایش ام.آر.آی تجویز کرده بود؛چون نتوانسته بود علت درد های...
  • معرفی داستان چه کسی الیزا را کشت؟ چهارشنبه 25 تیر 1399 11:31
    سلام! با اولین داستان وبلاگ در خدمتتون هستیم.دنبال کننده های ما قبلا این داستان رو خوندن و برای همین هم خلاصه میگم برای کسانی که نخونده اند.همه ی این داستتان رو امروز میگذارم و احتیاجی به هفت تا لایک نیست.با تشکر خلاصه داستان:کلارا میرلاین دچار یک بیماری نادر است.بیماری خلسه.به طوری که هنگامی که به خلسه میرود به هر...
  • اطلاعیه چهارشنبه 25 تیر 1399 00:53
    سلام.چند تا نکته هست که شما باید بدونین! 1-نحوه ی انتشار داستان ها در وبلاگ:رمان ها به صورت بخش بخش در فواصل زمانی که هنگام معرفی داستان گفته میشه قرار داده میشن.به صورت فایل پی دی اف برای کسانی که میخوان دانلود کنن و به صورت یادداشت وبلاگی برای کسانی که فقط میخوان بخونن.در پایان رمان فایل پی دی اف کامل هم قرار داده...
  • لیست اعضا چهارشنبه 25 تیر 1399 00:41
    سلام. دوستانی که در وبلاگ عضو هستند،یعنی این مطلب رو خوندن و مراحل رو انجام دادن،اسماشون در لیست زیر موجود هست.اگر شما مراحل رو انجام دادید و اسمتون اینجا نیست، در بخش تماس با من بهم پیام بدین. 1-Z.N:نویسنده وبلاگ 2-لیلا صادقی:عضو طلایی 3-سارا:عضو ساده
  • نحوه عضویت در وبلاگ چهارشنبه 25 تیر 1399 00:40
    سلام! راستش میخواستم به وبلاگم بخش ورود کاربر اضافه کنم اما دیدم هم حجم وبلاگو می بره بالا و دیرواسه تون لود میشه. کافیه یه فیلتر بسازم برای عضویت. هر کسی که عضو بشه اسمش میره توی لیست اعضا. خب،بریم سر اصل مطلب! سوال:چطور عضو وبلاگ باشگاه داستان بشم؟ جواب: چند تا مرحله داره. مرحله اول:زیر همین پست در بخش نظرات، این...
  • معرفی وبلاگ باشگاه داستان چهارشنبه 25 تیر 1399 00:39
    سلام! احتمالا شما دوست عزیزی که درحال خوندن این مطلب هستی،پیش از منتفی شدن کانال تلگرامی باشگاه داستان در اون عضو بودی.در این صورت تبریک میگم! شما کاملا میدونی اینجا قراره با چی رو به رو بشی! یه سلام بزرگ! به دنیای تخیل من خوش اومدید! خیر مقدم عرض میکنم خدمتتون! به جهان تفکر خلاق من خوش اومدید! من یه نویسنده ی نوجوون...